انسان یک موجود پیچیده است و احتمالا دلایل گوناگونی در ذهنش برای تولید مثل ذکر میکند. برای نمونه قدیمیها میگفتند که فرزندان عصای دست پدر و مادر میشوند. امروزه دلایل زیادی برای بچهدار شدن وجود دارد. یکی از مهمترین دلایل شاید این باشد که افراد میخواهند ظهور آرزوهای دست نیافتهشان را در فرزندانشان ببینند. دلیلاش هر چه که باشد، انسانها با هر فرهنگ و مذهبی، با هر نگرش و طرز تفکری تولید مثل میکنند.
اما چه چیزی باعث میشود که کودکی را به این جهان اضافه کنیم؟
چرا غریزه تولید مثل تا این اندازه قوی است که به سختی میتوان در مقابلاش ایستادگی کرد؟
دوباره دلیلش “ابزار” بودن انسان برای ژنهاش تا بتونن تولیدمثل کننده.
اما چرا این غریزه اینقدر قویه؟ ویژگیها و رفتارهای موجود زنده ریشه تو ژنهاش دارن. فرض کنیم موجود A ژنی داره که تمایل شدید به بچهدار شدن رو توش به وجود میاره (ژن a)، این موجود ۸ تا بچه میاره که ژن a رو دارن. هرکدوم اونها ۸ تا بچه میارن و الخ…
موجود B ژن a رو نداره، پس زمان زنده بودنش رو صرف چیزای دیگهای جز بچهدار شدن میکنه و خب با مرگش از ذخیرهی ژنی جمعیت حذف میشه. به مرور موجوداتی که ژن a رو دارن متکلمالوحدهی جمعیت میشن.
امیدوارم این جواب سوالای زیادی رو ایجاد کنه!: ی
اما به نظر میرسد که انسانها دلایل پیچیدهتری برای تولید مثل دارند:
تولید یک ابر انسان
پدری را دیدم که از بدو تولد فرزندش شروع کرده به پرورش استعدادهای کودکش. مثلا در شش ماهگی که کودک همه چیز را خوراکی میبیند (حتی شست پای خودش را)، یک پیانو جلویاش گذاشته تا خلاقیت کودکاش افزایش یابد. شما هم چنین چیزهایی دیدهاید؟
فرار از تنهایی
بارها شنیدهایم که فرزندان عصای پدر و مادر در دوران کهنسالی هستند. کیست که دلش بخواهد در تنهایی بمیرد؟
فریب معصومیت و زیبایی
دروغ چرا؟ با دیدن یک کودک تپل مپل آب از لب و لوچهام آویزان میشود.
چیزی که واضح است مقابله با این غریزه و نیاز کاری بسیار سخت و دشواری است. ما با وجود این که میدانیم کودکان گرسنه زیادی در جهان هستند و همینطور از سختیهای این راه آگاه هستیم، باز هم اقدام به تولید مثل میکنیم. اینجاست که اراده انسان در مقابل غریزه شکست میخورد.
ذهن پیچیده ما دلایل واهی دیگری به جز غریزه در مقابل ما قرار میدهد. دلایلی که برای هر کدامشان راه حلی وجود دارد اگر بخواهیم. شاید زمانی به این فریبهای ذهن پی ببریم که خودمان را با یک باکتری مقایسه کنیم. چرا نمیتوانیم تولید مثل را متوقف کنیم؟ شاید به همان دلیلی که یک باکتری هم نمیتواند.
تولیدمثل انسان دلایل متفاوتی از جنسهای مختلف میتونه باشه. تولیدمثل ژنها دلیل غایی (Ultimate Cause) برای این پدیده هست.
از چه نظر میخاین به پاسخ این پرسش برسین؟
و بعدش؟ احتمالن تولید ابرانسانترها، که اونها هم بتونن انسانهای بهتری تولید کنن. سوالی که اینجا پیش میاد اینه که به چه انسانهایی میگیم ابرانسان؟ انسان بهتر چه ویژگیهایی داره؟ ویژگیهای ابرانسانها در طول تاریخ بشر (حداقل از زمانی که مطمئنیم از زبان و تخیل استفاده کرده، یعنی از حدود هفتادهزار سال گذشته) چیا بوده و چه تغییراتی کرده؟
چرا دلمون نمیخاد تنها باشیم؟ آیا در تمام شرایط این حس با همهی انسانهاست؟ “عصای دست پدر و مادر” اصطلاح خوبیه. زندگی گروهی شانس بقای انسان رو افزایش داده. بقای انسان بقای ژنهاش رو هم تامین میکنه. اینکه ما تمایل به زندگی گروهی داریم بخشیش ذاتی (حاصل عملکرد ژنها) و بخش دیگهش نتیجهی فرهنگه.
چرا کودک به نظرمون زیباست؟ اصلن به چه چیزهایی میگیم زیبا؟ حتا بچههای حیوونا به نظرمون زیباتر از والدینشون هستن. اصلن میشه اسم این حسی که به کودکان داریم رو زیبایی گذاشت؟
یک معیار بهتری هست به نام نرخ باروری که معیاری است از تعداد فرزندانی که یک زن در طول حیاتاش به دنیا میآورد (البته تعریف اصلی دقیقتر از این است). در اتحادیه اروپا هر زن به طور میانگین ۱.۵ فرزند دارد (منبع). این عدد برای ایران ۱.۷ است.
بنابراین با وجود کاهش نرخ باروری در سالهای اخیر، هنوز انسانها در حال تولید مثل هستند. البته این لزوما منفی نیست و برای حفظ پایداری جامعه لازم است.
من كاملا موافقم
اينكه ما بازيچه ژن ها هستيم تا خودشون رو تكثير كنن حرف درستيه
يه سري غرايز هستن كه ما رو وادار به توليد مثل ميكنن مثلا نياز جنسي( كه براي براورده كردنش كه منجر به توليد مثل نشه هر روزه راه هاي جديدي پيشنهاد و استفاده ميشه)
يا حتي در سنين بين سي تا چهل علاقمندي به نوزادان كه در سنين ديگه كمتر مشاهده ميشه( به قول داداشم اگه ديدي يكي زياد بچه ها رو بغل ميكنه و دوست داره بدون كه وقت ازدواجش رسيده) كه اين قضيه هم احساس ميكنم در اثر ترشح هورمون خاصي باشه كه خودش نتيجه ژن خاصي مي باشد
و اينكه ما از نظر بيولوژيكي موجودات ضعيفي هستيم و درسته كه علم به كمك ما اومده ولي قديمي ها به بچه ها به عنوان ابزار كار و كمك نگاه ميكردن چون امرار معاش سخت بود ( چون همين مغز هوشمند ما باعث ميشه كه به نسبت موجودات با مغز غير فعال تر نياز به انرژي و منابع غذايي بيشتري باشيم كه به طور مثال براي كشاورزي و يا شكار نيازمند كمك باشيم)
به نظرم اول باید ببینیم غریزهمون به رابطهی جنسی واکنش میده یا بچه؟ غریزه برای اینکه مطمئن بشه کاری رو انجام میدیم اون عمل رو برامون “لذتبخش” کرده؛ مثل غذا خوردن.
ما از بچههامون لذت میبریم، ولی اثر اولیهی این لذت بچهی بیشتر آوردن نبوده، نگهداری بهتر و توجه بیشتر به اون بچه بوده. (یا اشتباه میکنم؟ نظر شخصیه.)
به نظرم راهکار غریزه برای فرزندآوری لذتبخش کردن رابطهی جنسی و احتمال بالای فرزندآوری بعد از رابطه به عنوان محصول جانبی (side effect) بوده. حالا علاقهای هم به فرزند وجود آورده تا ازش نگهداری کنیم!: ی
آمار مرتبط با رابطهی جنسی هم میتونه کمک کنه. مثلن چند درصد از افراد هر جامعه به پیشگیری دسترسی دارن؟ چند درصد استفاده میکنن؟ (مثلن شنیدم بعضی مسیحیهای اروپا اعتقاد دارن پیشگیری از بارداری گناهه.) و چیزی که اندازهگیریش سخته انتظار جامعه از افراده. مثلن تو ایران انتظار بچهدار شدن از زوجها بالاست! درسته با توجه به مسائل اقتصادی مثل قدیم جامعه انتظار نداره با فاصله کم از ازدواج بچهدار بشن، ولی انگار هدف غایی هر ازدواج یا رابطهای اینه که “بلخره بعد چند سالی یدونه بچه رو بیارن”!: ))) یا حتا وقتی ازدواج میکنن که بخان بچهدار بشن :
باید دید فرهنگ ازدواج تو این کشورهایی که رشد جمعیتشون پایین اومده چطوریه.
آرتور شووپنهاور یکی از فیلسوف هایی هست که خردگرایی و عقل ورزی صرف در هگل و کانت را نقد کرد کلا سیستم فلسفه قبل از شووپنهاور بر مبنای این بود که اساس ماهیت و عنصر شناختی انسان عقل و منطق گرایی هس اما شووپنهاور با پیش کشیدن قدرت امیال و انگیزش های درونی و تمایلات بحث انسان شناسی رو خیلی عمیق تر کرد او گفت که اراده کوری بر جهان حاکم هس که تمام گونه های هستی را به زیستن و تولید مثل سوق میدهد و فریب این مکانیسم اینه که فرایند تولید مثل در گونه هموساپین و انسان از مسیر عشق و لذت عبور میکنه یعنی اصالت لذت ، بشر همواره از زیستن بدنبال رفع موانع رنج کشیدن و رسیدن به لذت بوده و لذت جنسی جزو محرک اساسی حیات هست کافی هست به طبیعت نگاه کنیم که گونه های دیگر برای عمل کردن در جهت مسیر اراده طبیعت چجور هنگام جفت گیری با تمام وجود نبرد میکنن خرچنگ نر به خاطر بقای نسل خود حاضر به طعمه شدن به خرچنگ ماده میشود البته انسان به کمک عقل توانسته افساری به قوه جنسی زده و با الحاق معنی ومفهوم به آن ،آنرا انسان گونه کند ولی هیچ فرقی بین عمل جنسی یک حیوان و انسان فرقی نیس و دلیل دیگر بحث تنهایی و جاودانگی هس اینکه انسان جاودانگی را آیا انتقال ژن های خودش میبینه شاید یک دانشمند یک فیلسوف این جاودانگی را در انتقال مفهوم های جهان شمول میبنه شاید به این خاطر بود که نیچه رهسپار کوهستان آلپ شد شووپنهاور در کلبه تنهایی زیست یا انیشتین بعد از ازدواج از متاهلی و جاودانگی رو مثل عموم در تولید مثل دیدن خسته شد و طلاق داد و نسبیت شد رمز جاودانگی و لذت معنوی او وهمچنین طبق نظرات مرجوم داروین طبیعت موجودی را که به فرمان طبیعت نه میگه یه موجود اختلال گر تلقی میکنه و خیلی زود اونو حذف میکنه
خودمم نمیدونم چرا انسان میخواد تولید مثل کنه مگه با این کار یه ادم میتونه جاودانه بشه به نظرم بکی از دلایلش اینه که تنها ماندن یکی از ترس های انسانه و به این خاطره که انسان ها میخون بچه دار شن یا حیوان خانگی داشته باشن
درسته ولی شاید دلیلی داشته باشه و شخصی که نمیخواد بچه دارشه توی خوانواده ای که بزرگ شده درست تربیت نشده و مشکلات روانیی داشته باشه مثل ترس از بچه دار شدن به دلایلی و اینکه کشورهایی که رفاهشون خوبه مزدمشون مشکلات روانیی زیادی دارن و شایدم حق با تو باشه چون جدیدا افراد همجنسگرا هم زیاد شدن و اونا نمیتونن تولید مثل کنن ولی علاقه به فرزند داری دارن و اینکه افرادی هم هست که از گرایش جنسی ی زیاد به هر دو طرف زن و مرد علاقه داره ما انسانها واقعا پیچیده ایم .
انسانها تولید مثل میکنن تا تنها نباشن
تا چندین سال عروسک برلی بازی و خندیدن داشته باشن
تا سرگرم باشن
این تو افراد بی بضاعت بیشتر دیده میشه چون بنظرم قدرت مالی و ذهنی کافی برای به تنهایی لذت بردن ندارن
مثلا نمیتونن برای سفرهای مختلف برنامه ریزی کنن، قادر نیستن به روشهای دیگه زندگی رو از یکنواختی خارج کنن
اینه که با تجسم یه کودک یک تا دوساله دست به کار میشن و خودخواهانه و بدون هیچ آینده نگری کودک ر بدنیا میارن
مثل نسل قبل از ما(پدر و مادرهامون)
مثلا وقتی یکی مجرده بهش میگن چرا ازدواج نمیکنی تنها میمونیا!
بعد از ازدواج ازش میخوان بچه دار شه تا عصای پیریش بشه و تنها نمونه
یعنی این خودخواهی بی منطق تو ژن همه ما هست
حالا یه سریا به استقبالش میرن، یه سری قبول میکنن که هدف از ازدواج بچه دار شدنه و یه سریا هم مقاومت میکنن
به جز بحث غریزه که باهاش موافقم و با وجود انقلاب شناختی که گونه ما تجربه کرده همچنان معتقدم اکثر تصمیمات و رفتارهای روزمره ما انسانها همچنان تابع غرایزی است که سایر حیوانات هم دارند. چرا حیوانات تولید مثل میکنند؟ از نگاهی زیستی من چیزی نمیدونم و یک زیستشناس بهتر میتونه جواب این سوال رو مطرح کنه.
در کنار غریزه که علت اول هست ، عوامل دیگر اقتصادی و فرهنگی هم دخیل شدند. مثل داشتن کمک کار ، اعصای دست در ایام پیری ، مالکی برای اموال و مستغلات پس از مرگ خودمون ، تداوم نسل و نام خانوادگی (هراس از انگ اجتماعی «مقطوع النسل») و غیره.
نهایتا هم اینکه یکی از دوستداشتنیترین موجودات عالم این بچهها و نوزادها هستند (تنها دورانی که بشر قابل احترامه. وگرنه انسان در مابقی عمر موجود ناجوری میشه). شما شیر بالغ نر رو با اون عظمت و البته درندگی در مواقعی نگاه کنید. بچه این حیوان هم شیرین و بامزه است!! گوگولیه!! (من اینم رو هم در تولیدنسل موثر میدانم حتی برای حیوانات! فکر میکنم آنها هم چنین حسی به اطفال خودشون داشته باشند. _ این حس هم شاید غریزی باشه)