چطور حال خودتون رو خوب میکنید؟

‌ رابطه عاطفی خوب اینطور نیست که طرف مقابل حرفهایی که من دوست دارم، بگوید. رفتاری را که من انتظار دارم انجام بدهد و یا هر وقت تنها هستم، نیاز به شنیده شدن و یا نوازش شدن دارم عین غول چراغ جادو ظاهر شود و حال من را خوب کند.

‌ رابطه عاطفی خوب، ترکیبی است از دو نفر که بلدند در شرایطی که طرف مقابل در دسترس نیست حال خودشان را خوب کنند و این کار را بدون منت گذاشتن، غر زدن و عصبانیت انجام می دهند.

رابطه خوب هزینه دارد: باید اول یاد بگیرم چطور خودم حال خودم را خوب کنم.

شما چطور حال خودتون رو خوب می‌کنید؟ نیازهای عاطفی‌تون رو چطور برطرف میکنین؟

پ.ن. سوال کمی کلی هست، پیشنهاد میکنم هر کسی یکی از نیازهای عاطفی ش که در رفعش تجربه داره رو انتخاب کنه و بگه من برای رفع نیازم به … فلان کار رو میکنم که اثربخش بوده/نبوده.

دنباله‌ی موضوع‌های
آیا ازدواج کردن بی معنی و مفهوم است؟ (یا کمپین نه به ازدواج)
آیا از روابطی که با دیگران دارید، رضایت کافی را دارید؟

12 پسندیده

وقتی استرس دارم، کارهای وقت گیر نظافتی انجام میدم.شیشه ها رو پاک میکنم. کمدارو مرتب میکنم.

وقتی ناراحتم، آهنگ های شاد گوش میدم یا آهنگ بندری میذارم و باش میرقصم.

وقتی بی حوصله م، یه فیلم جدید میذارم ببینم. شاید سه چهار تا فیلمو در حد 10 دقیقه ببینم و بعد عوض کنم تا بالاخره یکیش جذبم کنه.

وقتی دلم تنگ باشه، نقاشی میکشم یا مینویسم.

اگه خیلی حس داغونی داشته باشم، گریه کردن، حمام کردن و خوابیدن میتونه کاملا درستم کنه.

6 پسندیده

وقتی تو ایران بودم خیلی وقتها سعی میکردم با دوستانم صحبت کنم چون باعث میشد ذهنم رو در حین حرف زدن مرتب کنم و یواش یواش حالم خوب میشه ولی اینجا که هستم مجبورم خودم مخاطب دوم خودم بشم. در نتیجه وقتی حالم بده سوار دوچرخه ام میشه یه آهنگ تو گوشم می ذارم و تو خیابانها خیلی آروم حرکت میکنم. این چندتا کمک بهم میکنه یک اینکه تو خونه نیستم و حس حرکت دارم و دوم اینکه برام یه خلوت رو به ارمغان میاره،.

8 پسندیده

آب هویج بستنی…

4 پسندیده

تازگیا یه روشی پیدا کردم که بهم حس خوبی میده یعنی روش خاصی نیست ولی حس خوبی که بهم دست میده رو تازه پیدا کردم. وقتی حالم بده میرم قدم می‌زنم و آهنگ گوش می‌دم یا خونه رو تمیز می‌کنم یا یه کاری که هی پشت گوش مینداختم شروع می‌کنم اما هیچ‌کدوم از اینا در واقع چیزایی نیستن که باعث می‌شن حالم خوب شه. چیزی که حالمو خوب می‌کنه اینه که وقتی میرم تنهایی مشغول این کارا می‌شم، شروع می‌کنم توی دلم با خودم حرف می‌زنم ولی این حرف زدن با همیشه فرق می‌کنه. شبیه مادری میشم که قربون‌صدقه بچه‌ش می‌ره، دلداریش می‌ده بعد ازش می‌پرسه چرا حالش بده؟ بعد کم کم درونم شروع می‌کنه به فکر کردن و جوابمو می‌ده و من بیشتر ازش سوال می‌کنم و اونم بیشتر تو خودش عمیق می‌شه. اینطوری کم و بیش می‌فهمم چرا حالم بده و خودمو درک می‌کنم، دلداری می‌دم و اگه بشه راهی براش پیدا می‌کنم و اگه نتونستم برنامه‌ای می‌ریزم که یه راهی رو امتحان کنم و نتیجشو ببینم و اگه خوب نبود یه راه دیگه رو امتحان کنم.

8 پسندیده

به نظرم آخرشم دستتونو بندازید رو شونتون و بگید : نترس من همیشه پیشتم :grin:

3 پسندیده

بچه ها رو دعوت می کنم و یک غذا خفن درست می کنم مثلا پیتزا سنگین (پیتزایی که ضخامتش 5 سانت به بالا باشه) تو این پروسه غذا درست کردن چندتا نکته مهمه
1: حتما بچه ها تو درست کردن غذا شریک میشن و حس خلق کردن و تا حدودی می چشند بدون اینکه کارشون تبدیل به مسئولیت بشه
2: کلی شایعه درست می کنم که اینجای کار اشتباه شد و اینجارو خراب کردم ، اینطوری وقتی غذا خوب بشه خوشحال میشن
3: تا میشه غذا رو دور آماده می کنم تا یکم گشنه بشند اینطوری غذا خوشمزه تر میشه
4: فضا رو برای گپ و گفت و گو مهیا می کنم

بعدش یه بازی کوچیک با کلی شوخی کردن
و در نهایت به این جمله میرسم که این زندگیه

8 پسندیده

می نویسم …

7 پسندیده

یه جای ساکت و خلوت پیدا کنم و بدون هیچ گونه مزاحمت انسانی و مادی با خودم خلوت میکنم. همین جوری می‌نشینم و آهنگی گوش میدم و غرق افکار میشم به حدی که متوجه نمیشم خواننده چی داره میخونه. نهایتا یا حالم خوب میشه یا برای حال بدم یه دلیل پیدا میکنم تا بپذیرمش و آروم بشم! حوصله داشته باشم قدم میزنم.

اما در کلیت مثلث سکوت _ زمان _ موزیک ، بیشترین کارایی رو داره تا از حال خراب به سمت حال خنثی یا خوب خارج بشم.

به صورت جمعی هم اگه حال خودم یا دوستم خراب باشه میریم بیرون قدم میزنیم ؛ صحبت میکنیم و با بزله‌گویی و مزاح و هجو سعی میکنیم با خنده اون حال بد رو خنثی کنیم.

5 پسندیده

میاندیشم، مطالعه میکنم، چای سیاه مینوشم و افکار مخرب را از خودم دور میکنم توسط اندیشیدن به هستی.

3 پسندیده

اگر بيش از حد حالم بد باشه دراز مي كشم كاري نمي كنم فقط فكر مي كنم بعضا سعي مي كنم به خودم دلداري بدم و بخوابم

كمي بهتر باشه از خيلي بد مي نويسم

اما معمولا كتاب مي خونم رشته تخصصيم (حقوق) يا غير تخصصي در خصوص دغدغه هام

3 پسندیده

من با این کار خیلی موافقم مخصوصا بازی های ابتکاری و پیش بینی نشده !

با مطالعه هم موافقم اما حتما مطالعات غیر کلیشه ای برام جذاب ترن مثلا شاید رفتم داستان کودکان خوندم یا یه کتاب روان شناسی که معروف نباشه !
کلا از خوندن چیزایی که کمتر بهشون توجه میشه بیشتر خوشحال میشم
رفتن به جاهایی که کسی نرفته هم خیلی حالم رو خوب میکنه مثلا برای من عجیب نیست که اگه حوصله سفر داشته باشم برم یه جای پرت ولی زیبا (:

3 پسندیده

سلام میتونی به خودت انرژی بدی و از متن های انگیزشی برای خودت استفاده کنی یا از پیج های انگیزشی میتونی استفاده کنی

2 پسندیده