اگه نتونیم خودمون رو دوست داشته باشیم، هیچ وقت نمیتونیم ادعا کنیم که دیگری رو به راستی دوست داریم! ضمن اینکه چه کسی ارزشمندتر و در دسترستر از خودمون برای دوست داشتن؟
برای من که دوست داشتن و پذیرش خودم به همین شکلی که هستم، خیلی کار سادهای نیست! شما رو نمیدونم. و منظورم از دوست داشتن خود، اینه که به معنای واقعی با خودتون حال کنین و در موقعیتهای مختلف برای خودتون حق لازم و کافی رو قائل باشین. مثلا:
-
در مواجهه با پدر و مادرتون سریع از نیاز و خواستههای طبیعی خودتون کوتاه نیاین،
-
وقتی تو یه جمع دوستانه، چیزی رو نمیپسندین به راحتی و بدون ایجاد ناراحتی در دیگران اون رو بیان کنین،
-
برای خودتون اونقدر ارزش قائل باشین که زمانهایی در روز رو کاملا به خودتون و نیازهای فردیتون اختصاص بدین،
-
در یه تیم، جاهایی که توانمندی دارین بدون تعارف و رودرواسی ابتکار عمل رو در دست بگیرین و منتظر وانستین تا دیگران توانایی شما رو تایید کنن و مسئولیت رو بهتون بسپرن.
پ.ن. البته فرق هست بین کسی که خودش رو دوست داره و به خودش به عنوان یه انسان واحد احترام میذاره و یه فرد خودشیفته!
شما برای اینکه بتونین سریعتر با نقاط قوت خودشون آشنا شین و اونها رو دوست داشته باشین، چه کارهایی میکنین؟
برای پذیرش نقاط ضعفتون چه راههایی بلدین؟