اگر پرسش بهبود جزئی یک محصول بهتر است و یا بازطراحی اون؟ را دنبال کنید، به پرسش جذابی میرسید:
این پرسش وقتی جذابتر میشود که بدانیم مبنای انتخاب استراتژی نوآوری مناسب در موقعیتهای مختلف بوده است!
مدلهای نوآوری؟
در کل سه مدل نوآوری داریم:
- نوآوری تدریجی یا Incremental Innovation
- نوآوری نفوذی یا Breakthrough Innovation
- نوآوری رادیکال یا Transformation Innovation
هر کدام از این نوآوریها در جای خود پیشرفتهای موثری در شرکتها و سازمانها ایجاد کردهاند:
-
نوآوری تدریجی، آن مدل از نوآوری است که در آن قسمتی از محصول، خدمت و یا فناوری برای رفع یک نیاز یا مشکل کوچک بهبود پیدا میکند. هر روز در حال بمباران شدن با آن هستیم؛ طعمهای جدید، بستهبندیها نو، سایز محصول متفاوت، … . این سبک از نوآوری به راحتی قابل تبدیل شدن به تغییر ملموس و قابل مشاهدهای است که با مشتری و مخاطب ارتباط برقرار میکند و با جلب توجه او، باعث میشود بتوانید در یک بازار شلوغ، بتوانید سهمی به دست بیاورید.
-
نوآوری نفوذی در بازار، این سبک از نوآوری تغییری واضح در سطح نحوه انجام کسب و کار است که فرای «بهبود» است. این مدل از نوآوری برای مدتی، هر چند کوتاه، یک مزیت رقابتی اساسی در اختیار شرکت صاحب نوآوری قرار میدهد. نمونه از این نوآوری، میتوان به فرایند خرید بلیط تئاتر به کمک تیوال اشاره کرد: نوآوری تیوال باعث شد صف خرید بلیط جلوی تئاتر شهر در چهارراه ولیعصر از بین برود!
-
نوآوری رادیکال، این مدل از نوآوری، همان چیزی است که به اسم نوآوری میشناسیم! ایجاد یک محصول یا خدمت کاملا جدید که هیچ ارتباطی با محصولات و خدمات قبلی ندارد. نوآوری رادیکال، میتواند به تحول در سبک زندگی افراد منجر شود و باعث از بین رفتن صنایعی که جایگزین میشوند، شود. تعداد این مدل نوآوری خیلی محدود است و هر کسی در طول عمرش ممکن است کمتر از ده نوآوری رادیکال را تجربه کند! نمونهی واضحی از این نوع نوآوری، ابداع ماشین به عنوان وسیله نقلیه به جای اسب است.
جمعسپاری، ابزاری جدید برای نوآوری رادیکال
در بیست سال گذشته، جمعسپاری و خرد جمعی به یکی از ابزارهای رایج برای رسیدن به نوآوریهای رادیکال تبدیل شدهاند.
البته پیش از این نیز، مردم از خرد جمعی به خوبی بهره میبردند، ولی اینترنت و فضای مجازی باعث شد دسترسیها از گذشته بیشتر شود و فضای کاملا جدیدی برای توسعهی جمعسپاری فرای مرزهای فیزیکی فراهم شد.
مزایای جمعسپاری
- چرا سازمانهای زیادی به جمعسپاری در فرایندهای خود روی آوردند؟
- سازمانها چطور از ارزش خرد جمعی آگاه شدند؟
پاسخ به این پرسشها ساده است. جف هاو، ویراستار مجلهی وایرد، سال ۲۰۰۶ مقالهای دربارهی پیشرفت جمعسپاری با عنوان «ظهور جمعسپاری» نوشت و در این مقاله، به ارزشآفرینیهای مختلف جمعسپاری تا آن موقع، اشاره کرد.
نمونههای موفق جمعسپاری
-
جمعسپاری عکس از متخصصان و همینطور علاقمندان عکاسی، کمک کرد آرشیوی از تصاویر و عکسهای مناسب برای موقعیتهای مختلف به شکل مقرون به صرفهای جمعآوری شود. این روال، باعث شد روش ایجاد انبارهای عکس توسط شرکتها کاملا تغییر کند.
-
تولید برنامههای تلویزیونی ارزان با جمعآوری و نمایش محتوای تولید شده از سمت کاربر در اینترنت ممکن شد.
-
سازمانها به جمعیت بزرگتری از متخصصین با پیشینههای علمی متفاوت دسترسی پیدا کردهاند که به ایشان در کاهش هزینههای توسعه و تحقیق کمک میکند.
-
برونسپاری کارهایی که توسط کامپیوتر قابل انجام نیست و سپردن آن به جمعهای انسانی نیز در پیشبرد اهداف سازمانها موثر بود.
در این زمینه میتوانید به مطالعهی نمونهی اخیر نوآوری باز در ناسا بپردازید.
دستاوردهای کوتاه مدت
جمعسپاری برای سازمانهایی که به دنبال ایدههایی در مورد پروژههای کوتاه مدت هستند، نیز جذاب است. فرایند این کار نسبتا ساده است: یک چالش از سمت سازمان ارائه میشود، سپس داوطلبان در فرایندهای خلاقانه یا با طوفان فکری به ارائهی راهکارها و راهحلهای خود میپردازند. در نهایت سازمان یکی از ایدهها را انتخاب میکند و به برنده پاداش میدهد. در چالشهای حرفهای، سازمانها از پاداش فیزیکی فراتر میروند و به حمایت از طرحها و یا جذب نیروهای خلاقی که در مسابقه حضور داشتند نیز میپردازند.
مقالهی بعدی: سازمان شما برای چه اهدافی و در چه جمعی میتواند از جمعسپاری و نوآوری باز استفاده کند؟
جمعسپاری چه محدودیتهایی دارد؟
برای بعضی از برنامههای کاربردی، جنبههای بالا از جمع سپاری ممکن است کافی باشد. با این حال، اکثر اوقات در جمعسپاری ایدهها فقط در یک جهت جریان مییابند و سازمان دربارهی جمعی که ایدهپردازی میکنند چیز زیادی نمیداند. فرصتی برای گفتگو یا روشن شدن مسئله فراهم نیست و در ضمن اطلاعات مسئله یا شرکت به راحتی در دسترس افراد نیست.
مقالهی مرتبط: جمع سپاری و استفاده از خرد جمعی یعنی چه؟
اگر سازمانها میخواهند این روش را برای جمعآوری ایدهها و برنامههای نوآوری خود امتحان کنند، بهتر است محدودیتهای استفاده از خرد جمعی و جمعسپاری را تشخیص دهند.
استفادهی نادرست از مخاطبان
جمعسپاری ایدهها و برگزاری چالشهای نوآورانه یا رقابتهای ایدهپردازی میتوانند به خوبی کار کنند، اما واقعیت این است که اکثر این مسابقات مقطعی هستند و برگزارکننده به ندرت به ایجاد ارتباطی طولانیمدت با شرکتکنندگان، مخاطبان و یا مشتریان میپردازد.
در این شرایط، اگر سازمانها زمان کافی برای شناخت افرادی که به ایدهپردازی مشغول میشوند سرمایهگذاری نکنند، فرصتهای فوقالعادهای در جذب و شوقآفرینی در جمعی علاقهمند و توانمند را از دست میدهند.
جمعسپاری فعالیتی داوطلبانه است، و امکان پاداش بیرونی برای مشارکت در آن خیلی پایین است، چون ایدهی شما تا منتخب نشود پاداشی دریافت نمیکنید. در نتیجه احتمال دارد جمعیتی که برای نوآوری باز به فراخوان شما پاسخ دادهاند:
- متخصص
- آگاه
- علاقهمند به حل مسئله
- فرد علاقهمند به برند یا شرکت شما
باشند. کدام سازمان از در دسترس داشتن چنین افرادی بدش میآید؟!
با درگیر نمودن این جامعه در فرایندی یک جانبه که در آن اجازهی گفتگو و ارتباط بین افراد را نمیدهید، احتمال اینکه سازمان شما بینشها و نوآوریهای باکیفیت را از دست دهد خیلی بالاست.
ارتباطات در زمان محدود
ماهیت مقطعی جمعسپاری، امکان ایدهپردازی بیشتر و توسعهی ایدهها را هم محدود میکند. در بسیاری از موارد، محصول یا راهکار نهایی با ایدههای اصلی که در پروژه جمعسپاری ارائه شدند مطابقت ندارند.
شرکتهای بزرگ ممکن است منابع داخلی لازم برای اصلاح ایدههای ارائه شده را داشته باشند، اما سازمانهای کوچک معمولا چنین ظرفیتهایی ندارند. اگر بتوانید جمعیت را برای مدت زمان طولانیتر مشتاق نگه دارید، ممکن است بتوانید با آنها برای توسعهی ایدهها در طول زمان از انتخاب ایده گرفته تا ورود به بازار و استراتژیهای بازاریابی، همکاری کنید.
مقالهی بعدی: چه صنایعی بیش از بقیه از نوآوری باز یا جمعسپاری سود میبرند؟
در ضمن جذب جمعیت در بلندمدت به معنی امکان همکاری و همآفرینی با ایشان برای بیش از یک بار است. شما نمیتوانید برای هر چالش جدید، دنبال جمعیت تازهای باشید. با برقراری ارتباط با داوطلبان نوآوری باز سازمان خود، شناخت این جمع مشتاق و دانستن نقاط قوت و ضعف آنها، میتوانید ایدههای خیلی بهتری را در طول زمان پیش ببرید.
جمع همیشه درست نمیگوید!
یکی دیگر از محدودیتهای جمعسپاری این است که جمعیت، هر چند هم قدرتمند، همیشه درست نمیگوید. جیمز سورویکی، نویسنده کتاب «خرد جمعی: چرا اکثریت داناتر از اقلیت هستند و چگونه خرد جمعی؛ تجارت، اقتصاد، جوامع و ملل را شکل میدهد؟» اعتراف میکند که همه جمعها، اکثریت عاقلی نیستند. او میگوید یک جمعیت عاقل باید:
- تنوع نظر،
- استقلال،
- تمرکززدایی،
- و تجمیع
داشته باشد.
اگر جمعی هیچ کدام از موارد بالا را نداشته باشد، احتمال شکست ایشان بالاست و ممکن است قضاوتهای نادرستی داشته باشند. با این حال، در یک چالش جمعسپاری، به سختی میتوان تضمین کرد که جمع مشارکتکننده از همهی ویژگیهای بالا برخوردارند!
در این زمینه اگر تجربهای دارید در پرسشهای زیر مطرح کنید:
- چه وقتهایی خرد جمعی بهتر است و چه وقتهایی خرد فردی؟
- چه تجربهای در پیروی از جمع داشتید؟
راه حل پادپُرسی برای غلبه بر مشکلات جمعسپاری: همآفرینی
در پادپُرس، ما این محدودیتها را به رسمیت شناختهایم و به همین دلیل سازمانها را تشویق میکنیم تا گامی از جمعسپاری فراتر بروند و با جمع علاقهمند به حل مسئله به همآفرینی در محصولاتِ خود بپردازند. همآفرینی نه تنها این محدودیتها را پشت سر میگذارد، بلکه از مزایای جمعسپاری نیز برخوردار است و در آن امکان تبدیل جمع به یک جامعه نیز فراهم است!
میخواهید در این باره بیشتر بدانید:
چگونه میتوانید گام بعدی را در کمک گرفتن از همآفرینی برای سازمان خود بردارید؟