شما چقدر خلاقید؟

creativity-takes-courage

اگه برای خلاقیت تو کار، به نظرتون می‌رسه حتما باید خلاقیت هنری داشته باشین و فکر می‌کنین این نوع خلاقیت رو ندارین، نگران نباشین! خلاقیت توی کسب و کار، بیشتر به پیدا کردن راه‌حل‌های جدید و نوآورانه برای مسائل و در نظر گرفتن فرصت‌هایی برای بهبود مسیرهای موجود، برمی‌گرده.

همه میتونن تو کارشون خلاق باشن اگه طرز فکر مناسب داشته باشن و از ابزار و روش‌های مناسب استفاده کنن.

پیشنهاد می‌کنم اول این نوشته رو بخونین تا دستتون بیاد قضیه چیه: اگه بخوایم تفکر خلاق رو در خودمون پرورش بدیم، از کجا شروع کنیم؟

دوست دارین بدونین چقدر تو کارتون خلاق هستین؟ میتونین از آزمون زیر کمک بگیرین:

آزمون خلاقیت‌سنجی در کسب و کار

دستورالعمل شرکت تو آزمون

برای هر سوال، یه نمره از ۱ تا ۵ به خودتون بدین:

  • به هیچ وجه: نمره ۱
  • به ندرت: نمره ۲
  • گاهی وقت‌ها: نمره ۳
  • اغلب: نمره ۴
  • در بسیاری از موارد: نمره ۵

اگه نمره‌تون تو یه سوال بالا نبود، نگران نباشین! در نهایت نمره‌ها رو با هم جمع کنین و تفسیر آزمون رو بخونین.

  1. افراد خلاق باید متخصصِ داشتن ایده‌های زیاد باشن، بقیه افراد این ایده‌ها رو به کار می‌برن!
  2. اگه من مسئله‌ای داشته باشم، به خودم اجازه میدم که از حل مسئله فعال عقب‌نشینی کنم و بین خودم و مسئله فاصله ذهنی ایجاد کنم.
  3. وقتی ایده‌ای به سراغم میاد، معمولا از عبارت‌هایی مثل «نمیتونم» یا «نمیشه» استفاده می‌کنم.
  4. خیلی سرم شلوغه، به محض اینکه ایده‌ای خوب به ذهنم میرسه، میرم سراغ اجرای ایده.
  5. در مورد شاخه‌ی کاری خودم، اطلاعات رو از منابع مختلف جمع‌آوری میکنم تا همیشه به روز باشم.
  6. من مسئله‌ها، معضل‌ها و تنگناها رو به عنوان فرصت می‌بینم نه مصبیت.
  7. وقتی یه مسئله رو حل می‌کنم، تلاش می‌کنم درک کنونی خودم از مسئله رو بازبینی کنم تا نگاه عمیق‌تر به اون رو به دست بیارم.
  8. اغلب از ایده‌های خوب صرفنظر می‌کنم، چون منابع لازم برای اجرای اون رو ندارم.
  9. مسئله‌ها و معضل‌ها برای من عامل حواس‌پرتی هستن، اون‌ها باعث میشن که نتونم روی کار واقعی خودم تمرکز کنم.
  10. من مطمئنم که می‌تونم ایده‌های خلاقانه‌ای برای حل مسائل پیدا کنم و انگیزه دارم که این راه‌حلها رو اجرا کنم.
  11. حتی اگه چیزی برای من مسئله نباشه، وقت میذارم تا بفهمم که چطور کار میکنه!
  12. همیشه به دلایل مسائل نگاه می‌کنم تا واقعا بفهمم چه اتفاقی داره میوفته.
  13. در محیط اطرافم معمولا دنبال چیزهایی هستم که میتونن در پیدا کردن تفسیر جدیدی از مسائل، الهام‌بخش من باشن.
  14. من معمولا روی مسائلی تمرکز دارم که الان برام اهمیت دارن، ترجیح میدم که در مورد مسائل آینده وقتی نگران باشم که اتفاق افتادن!
  15. وقتی در مورد یه مسئله اطلاعاتی جمع می‌کنم، راه‌حلهایی که در گذشته کار می‌کردن رو هم جستجو میکنم.
  16. وقتی ایده‌پردازی می‌کنم، اونها رو ارزیابی می‌کنم و به سرعت ایده‌هایی که دوس ندارم رو دور می‌ریزم!

تفسیر آزمون خلاقیت‌سنجی

حالا وقتشه جمع نمره‌های سوال‌ها رو حساب کنیم و ببینیم چه خبره؟

  • از ۱۶ تا ۳۶: به استعداد خودتون در خلاقیت اطمینان ندارین. ممکنه فرصتی برای خلاق بودن پیدا نکرده باشین، یا شاید خودتون رو قانع کردین که «خیلی ساده، من خلاق نیستم». به هر حال، به نظرم دنبال فرصتی باشین تا نحوه انجام کارهاتون رو بهبود بدین، حتی اگه در حال حاضر مسئله خاصی ندارین.

    از این مقاله استفاده کنین تا خلاقتر شین، وقتی ببینین که با فرصت دادن به خودتون، چقدر میتونین خلاق باشین؛ متعجب می‌شین.

  • از ۳۷ تا ۵۸: خلاقیت کم و بیش درتون وجود داره. موفقیت‌هایی هم داشتین، و الان وقتشه که به خودتون تکونی بدین و بیشترش کنین. ایده‌ها و نظراتتون رو با دیگران به اشتراک بزارین، و ازشون بپرسین که اون‌ها چطور به مسائل نگاه می‌کنن! برای پیدا کردن مسائل با بقیه همکاری کنین و فعالانه به خلاقیت و نوآوری بپردازین.

    این مقاله بهتون کمک می‌کنه تا خودتون رو به سطح بالاتری از خلاقیت برسونین!

  • از ۵۹ تا ۸۰: خلاقیت یکی از توانایی‌هاتون هست و یکی از ذهنهای خلاقی هستین که آدم‌ها به شدت دنبالش هستن! پس استعدادتون رو پنهان نکنین و دنبال راه‌های باشین که فرآیند خلاق خودتون رو با بقیه به اشتراک بزارین. در همکارها و هم تیمی‌هاتون خلاقیت رو تشویق کنین و در تیم یا سازمانتون به خلاقیت اهمیت بدین! یادتون باشه همیشه میتونین خلاق‌تر باشین، پس از این مقاله استفاده کنین تا به بالاترین سطح خلاقیت ممکن برسین!

در ادامه ابزارهایی بهتون معرفی می‌کنم که خلاقیت رو در کارهای روزانه‌تون وارد کنین و به فاز خلاق‌تری برسین.

تقویت خلاقیت

میهای چیکسنتمیهای در کتاب مشهورش خلاقیت[1]، یه فرآیند خلاقیت موثر رو شامل پنج مرحله‌ می‌دونه:

  • آماده‌سازی ذهن: غرق شدن تو مسائل و معضل‌هایی که جذاب هستن و می‌تونن کنجکاوی شما رو برانگیخته کنن.
  • خیس خوردن ایده[2]: اجازه دادن به چرخش ایده‌ها درون ذهن بدون اینکه آگاهانه به اونها فکر کنید.
  • رسیدن به بینش[3]: تجربه لحظه‌ای که درش مسئله قابل لمس میشه و شما معضل اساسی رو می‌فهمین.
  • ارزیابی بینش: صرف زمان تا مطمئن شین که بینش اونقدر ارزش داره که هزینه‌های مختلفی برای اجرای اون صرف بشه!
  • برنامه‌ریزی و اجرا[4]: ساختن یک طرح برای اجرای حل و دنبال کردن اون.

می‌خوام این مراحل رو به یه فرآیند تبدیل کنم که مسیر روشن و عملی برای رفتن به فاز خلاق و استفاده از اون در هر لحظه رو بهتون نشون میده.

آماده‌سازی ذهن و یافتن مسئله[5]

افراد خلاق منتظر نمی‌شینن تا مسئله‌ها براشون پیش بیاد. در عوض، اون‌ها محیط اطراف رو زیر نظر می‌گیرن تا مسئله‌های محتمل رو پیدا کنن و این کار رو به عنوان یه کار باارزش می‌بینن و نه اتلاف وقت!

در ضمن افراد خلاق از به دست آوردن فرصتی برای تغییر چیزها لذت می‌برن. اون‌ها از تغییر نمی‌ترسن، بلکه اون رو غنیمت می‌دونن. برای بهبود مهارت‌ خلاقیت در خودتون، باید نسبت به تغییر حس مثبتی در خودتون ایجاد کنین و نقش فعالی در مشخص کردن فرصت‌ها و جستجو برای معضل‌ها ایفا کنین.

برای انجام دادن اینکار، فرآیندهای کسب و کاری خودتون رو با استفاده از «مدهای شکست و تحلیل اثرات» به چالش بکشین و تو این فرایندها دنبال «تنگناها» بگردین. تحلیل‌های SWOT[6] و PEST[7] رو به صورت منظم انجام بدین. در مورد «تجربیات مشتری» و انتظارات مربوط به کاری که دارین، به روز باشین و سعی کنین که مسائل رو از زاویه‌ی دید بقیه هم ببینین.

در ضمن با «مطالعه‌ی نمونه‌‌های مشابه[8]» بفهمین بقیه چطور تونستن به این مسائل غلبه کنن و مسائل رو از گستره وسیعی از دیدگاه‌ها مرور کنین. بعد یافته‌هاتون رو تحلیل کنین تا مطمئن بشین که یه مسئله‌ی واقعی وجود داره. این تحلیل، می‌تونه در ادامه زمان زیادی رو براتون صرفه‌جویی کنه و بهتون کمک می‌کنه تا مطمئن بشین که تنها روی مرتبط‌ترین مسائل و معضل‌ها کار میکنین.

اولِ کار به مسائل و معضل‌هایی نگاه کنین که بهشون علاقه‌مندین. وقتی دارین یاد می‌گیرین که مسائل رو خلاقانه حل کنین، این‌ تیپ مسائل بیشترین انگیزه رو برای تداوم درتون ایجاد می‌کنن. وقتی که اعتماد به نفس بالاتری پیدا کردین، خودتون رو با بررسی مسائل پیچیده‌تر به چالش بکشین!

خیس خوردن ایده در ذهن، جمع‌آوری و استفاده از اطلاعات[9]

وقتی یه مسئله یا معضل رو در ذهنتون دارین، هر چقدر میتونین اطلاعات جمع‌آوری کنین. به عنوان قسمتی از این کار، راه‌حل‌هایی که قبلا به کار رفتن رو هم بررسی کنین، چه در سازمان خودتون و در جاهای دیگه، و ایده‌هایی که ممکنه ارائه شده باشن ولی هیچوقت اجرا نشدن، رو هم مشخص کنین.

در این مرحله بهتره کمی از مسئله فاصله بگیرین و اجازه بدین تا فکرها و ایده‌های جدید به ذهنتون خطور کنه. وقتی که برای مدت زمان طولانی روی یه مسئله کار می‌کنین، علاقه‌مند میشین که به یک-دو ایده بچسبین و این ممکنه مانع رشد ایده‌های خوبِ دیگه بشه. البته اگه تو پیدا کردن مسائل زیاد نقش فعالی داشته باشین، زمان کافی برای خیس خوردن و پخته شدن ایده‌ها تو ذهنتون دارین و احتمال اینکه فوری برین سراغ یه راه حل میاد پایین!

تعمق در مسئله و رسیدن به بینش[10]

به محض اینکه مسئله رو مشخص کردین و از اهمیتش مطمئن شدین، میتونین به دنبال این برین که چه اتفاقی واقعا داره میفته. اغلب اوقات، مسئله ابتدائی که در نظر گرفتین، نتیجه‌ی یه مسئله عمیق‌تر هست. برای همین تعیین ریشه‌های اصلی مسئله بسیار مهمه. وقتی این کار رو انجام میدین، تکنیک‌هایی مثل

  • CATWOE
  • Drill Down
  • the 5 Whys
  • Cause and Effect Analysis
  • Root Cause Analysis

خیلی به دردتون می‌خورن! در آینده از این تکنیک‌ها بیشتر براتون میگم.

خلاقیت ممکنه بینش لحظه‌ای یا «الهام‌های خیلی دور از ذهن» رو تداعی کنه، ولی حقیقت اینه که خلاق بودن در محیط کار ریشه در فهم عملیِ وضعیت موجود داره. البته اونقدر عمگرا نباشین که منفی‌نگر بشین.

چیزی که اغلب افراد خلاق رو از بقیه متمایز میکنه توان دیدن موانع گذشته‌ و اعتقاد به بینش خودشونه.

مثلا ممکنه به راحتی یک بینش روبا گفتن این جمله که «این اصلا نمیتونه مسئله باشه» رد کنین، ولی شما نمیتونین بدونین که آیا چیزی مسئله پیش میاره یا نه، مگه اینکه به خودتون اجازه بدین به امکان این گزینه فکر کنین! برای همین، جستجوی مسئله‌ی خلاقانه، به این برمی‌گرده که همه ایده‌ها و احتمال‌ها رو در نظر بگیرین!

تولید و ارزیابی ایده‌ها[11]

وقتی که بینش روشنی از علت مسئله دارین، میتونین برین سراغ تولید ایده برای راه‌حل اون مسئله. روش‌های زیادی برای این کار وجود داره که بعدتر بهش می‌رسیم:

  • Brainstorming
  • Reverse Brainstorming
  • Starbursting

از رایج‌ترین روش‌های تولید ایده هستن[12].

واضحه که همه‌ی ایده‌ها عملی یا امکانپذیر نیست. در نتیجه، به عنوان قسمتی از این مرحله در فرآیند خلاقیت، باید قیدی برای ارزیابی ایده‌هاتون داشته باشین. بدون ارزیابی سفت و سخت، این ریسک وجود داره که راه‌حلی رو انتخاب کنین که عملی نیست. ابزارهای خیلی زیادی در این زمینه وجود داره از جمله:

  • تحلیل ریسک[13]: که بهتون کمک میکنه بفهمین کجای کار ممکنه اشتباه پیش بره.
  • تحلیل اثر[14]: این تحلیل چهارچوبی رو بهتون میده تا میتونین نتایج کامل تصمیم خودتون رو بررسی کنین.
  • تحلیل میدان نیرو[15]: که کمک میکنه فشارهای همراه با تغییر یا در برابر تغییر رو درک کنین.
  • تحلیل درخت تصمیم‌گیری[16]: این ابزار بهتون کمک میکنه تا انتخابهای مختلف رو از جنبه مالی ارزیابی کنین.
  • تحلیل مقایسه جفت-جفت[17]: که بهتون کمک میکنه اهمیت نسبی عوامل مختلف رو ارزیابی کنین.
  • تحلیل ماتریس تصمیم‌گیری[18]: که بهتون اجازه میده وزن عوامل مالی و غیرمالی مختلف رو مشخص کنین.

برنامه‌ریزی و اجرای ایده[19]

یه تصور غلط رایج اینه که افراد خلاق همه زمان خودشون رو به فکر کردن به ایده‌های جذاب و جدید اختصاص میدن. در حقیقت، افراد خلاقِ واقعی یه ایده خوب رو مشخص میکنن و اون رو اجرا میکنن.

برای مرحله نهایی، لازمه که به ایده‌هاتون متعهد باشین و اونها رو به اجرا بزارین و نیاز دارین که مطمئن باشین که میتونید ایده‌های نوآورانه پیشنهاد بدید و تغییر رو ایجاد کنید.

برای اجرای موفق ایده‌هاتون، یک طرح عملی سفت و سخت بریزید. برای این کار میتونین از روش طرح عملی برای پروژه‌های ساده[20] یا تکنیک‌های رسمی‌تر مدیریت پروژه استفاده کنین. همچنین باید بتونین ایده خودتون رو به بقیه سازمان یا تیم بقبولونین. اگر ایده شما روی بقیه اثر میزاره، باید مهارت‌های «مدیریت تغییر» قوی رو گسترش بدین تا افراد اطرافتون، محصول خلاقیت شما رو قبول کنن و به کار ببرن. به محض اینکه یه ایده رو به مرحله اجرا رسوندین، انگیزه و روحیه لازم برای تکرار این فرآیند رو پیدا می‌کنین!


در محیط‌های کاری، بعضی افراد خلاقتر از بقیه هستن. با وجود این، این به معنی اون نیست که ما نمی‌تونیم خلاقیت رو یاد بگیریم و از روش‌ها و ابزارهای خلاقیت در زندگی روزمره استفاده کنیم. خلاقیت توان دیدن چیزهای آشنا در دیدگاهی جدید هست و اولین قدم برای خلاقیت اینه که به خودتون یاد بدید که به دنبال فرصتی برای بهبود در سیستم و فرآیندهای موجود در پیرامون باشین. بعد اطلاعات جمع‌آوری کنین، علت‌های اصلی مسائل رو پیدا کنین، و ایده‌های خودتون رو تولید و ارزیابی کنین. یادتون باشه که کارِ به نظر خسته‌کننده‌ و ناچیزِ اجرای ایده‌ها، کلید خلاقیت ذاتیه!

دنباله‌ی موضوع ایده‌ی جدید که به ذهنتون میرسه چی کار میکنین؟


  1. “Creativity” Mihaly Csikszentmihalyi ↩︎

  2. incubation ↩︎

  3. insight ↩︎

  4. elaboration ↩︎

  5. پرسش‌های ۶،۹،۱۱،۱۴،۱۵ در آزمون خلاقیت‌سنجی ↩︎

  6. تحلیل نقاط ضعف و قدرت، فرصت‌ها و تهدیدها ↩︎

  7. اثرات سیاسی-اقتصادی-اجتماعی-تکنولوژیکی دنیای بیرون روی کسب و کار ↩︎

  8. benchmarking ↩︎

  9. پرسش‌های ۲ و ۵ در آزمون خلاقیت‌سنجی ↩︎

  10. پرسش‌های ۳،۷ و ۱۲ در آزمون خلاقیت‌سنجی ↩︎

  11. پرسش‌های ۴،۱۳،۱۶ در آزمون خلاقیت‌سنجی ↩︎

  12. البته در این روش‌ها در اثر فرآیند گروهی ممکنه، کیفیت کار پایین بیاد و فرد تحت تاثیر گروه قرار بگیره و فرصتی برای بروز ایده پیدا نکنه. برای غلبه بر این مسائل هم تکنیک‌هایی مثل Brainwriting، Round-Robin Brainstorming و Charette Procedure وجود داره! ایده‌ها رو می‌شه با استفاده از ابزاری مثل Six Thinking Hats، Random Input، the Reframing Matrix و Metaphorical Thinking پربارتر کرد و از زاویه‌های متفاوت به مسئله نگاه کرد. ↩︎

  13. Risk Analysis ↩︎

  14. Impact Analysis ↩︎

  15. Force Field Analysis ↩︎

  16. Decision Tree Analysis ↩︎

  17. Paired Comparison Analysis ↩︎

  18. Decision Matrix Analysis ↩︎

  19. پرسش‌های ۱، ۸ و ۱۰ در آزمون خلاقیت‌سنجی ↩︎

  20. action plan for simple projects ↩︎

11 پسندیده

موضوع جالبی بود ممنونم بابت اشتراک گذاریش

یه نکته ای وجود داره
سوالات تست بسته به شرایط جواب های متفاوتی میتونن داشته باشن و خلاقیت به تنهایی در اونها تاثیر گذار نیست و موارد دیگری هم اثرگذار هستند.
مثلا:
من مسئله ها رو به عنوان فرصت می بینم نه مصیبت.
میدونیم که بدون مشکل راه حلی هم نخواهد بود و نگاه ما به مشکلات باید کاملا مثبت باشه. اما وقتی یه نفر که مبلغ زیادی بدهکاره یا مشکلات سختی داره زیر فشار این مشکلات ممکنه به این سوال ۱ بده در صورتی که شاید خیلی هم خلاق باشه :thinking:

7 پسندیده

خواهش میکنم. با مرور و نوشتن این مطالب خودم از همه بیشتر سود کردم. امیدوارم بتونم با همین روال ادامه بدم و بعضی روش‌های مهمتر رو هم به اشتراک بذارم.

نکته‌ی خوبی رو مطرح کردین و صحبتتون درسته. بسته به شرایط جواب‌ها میتونن متفاوت باشن. سوال اینه که در اغلب اوقات انتخابتون چیه؟

حواسمون باشه خلاقیت یه حالت هست (state) و نه یه صفت. و حالا این انتخاب ما میشه که خودمون رو به این حالت ببریم یا ترجیح بدیم در حالت عادی (و غیرخلاق) بمونیم.

5 پسندیده