من تقریباً مدت کوتاهی هست که با پادپُرس آشنا شدم. نمونه های خارجی این سایت رو میشه yahoo answers دونست. اونجا جایی بود و هست که همه قشر سوالی طرح میشه ولی بیشتر سوالا کاربردی هست و جوابای کوتاه و مشخص به اونها داده میشه و کاربر بر اساس جوابایی که به سوالا میده رتبه بندی میشه و … نمونه وطنی این سایت (پادپُرس) دارای کاربرای محدودتری هست که به نوعی تهدید حساب میشه ولی اغلب این کاربرا دارای مدارج دانشگاهی هستند که میشه ازش استفاده کرد. جنس سوالا و دغدغه های مطرح شده هم متفاوته و شامل موضوعات گسترده ای میشه که نمیشه و نباید بهش جواب کوتاه و کلی داد.
ایده ای که من دارم و دوست دارم که به بحث گذاشته بشه و اگه مفید بود عملی بشه اینه که بیایم فرهنگ بحث های آبگوشتی! بحث هایی که تو تاکسی و اتوبوس می کنیم (و نمونه مجازیش پادپُرس) و به هیچ نتیجه مشخصی نمیرسه رو تغییر بدیم، بیایم با این قضیه به صورت علمی برخورد کنیم!
برای اینکه قضیه روشن بشه یه مثال مطرح میکنم: چگونه فرهنگ کتاب خونی رو در جامعه رونق بدیم؟
خوب برای اینکه این قضیه روشن بشه باید به بخش های کوچک تر شکسته بشه:
چگونه یک موضوع به صورت فرهنگ در جامعه رونق داده بشه؟
چه عواملی بر مطالعه تاثیر گذار هستند؟
چه تجربیاتی در زمینه نشر فرهنگ مطالعه در جهان وجود دارد؟
در این زمینه چه کارهای پژوهشی انجام شده است؟
زمینه های اقتصادی چه تاثیری در سرانه مطالعه کشور دارد؟
…
تمامی این زیر بخش ها به یک یا چند نفر سپرده شوند تا با مطالعه و تحقیق در مراجع معتبر و دادن مرجع در هر قسمت این عنوان رو تبیین کنند.
در آخر یک یا چند نفر که مسئول مستقیم این مسئله هستند به جمع بندی مسئله می پردازند و این مسئله با رسیدن به یه نتیجه مشخص به پایان میرسه.
هر سوال که طرح میشه باید بره به یک قالب مشخص (یعنی خود سایت این قالب رو برای کسی که مسئله رو طرح می کنه فراهم کنه) بعد از تعدادی داوطلب برای کارهای مختلفی که در یک مسئله وجود داره استفاده میشه و اون شخص طی زمان معین باید قسمت کوچیک از کار رو انجام بده و برای مسئول اون مسئله بفرسته و اون هم طی زمان مشخص باید قسمت های کوچیک کار رو سرهم کنه و کار ویراستاری رو انجام بده و با جمع بندی کار اون رو به خروجی سایت بفرسته … .
از این خروجی می شه به عنوان مقالات تحقیقی در نشریات کشور، دستگاه هایی که نیاز به کارهای تحقیقی دارند و کنفرانس های علمی با عنوان تیم پادپُرس استفاده کرد.
جواب به سوال، در همین توصیف نهفته س: آبگوشت جز غذاهایی هست که خیلی ساده و با هزینه ی پایین پخته میشه، خیلی غنی هست از لحاظ مواد غذایی، و انرژی محرکه ی بالایی به خورنده میده. به نظرم برای رسیدن به محتوای غنی و بامغز نیاز نیست فرایندهای پیچیده ای طی کنیم.
نقطه نظرهایی به صورت مفصل تر و خیلی پراکنده در ذهنم هست که اگه نیاز شد سر فرصت و با فکر بیشتر مینویسم.
فرایند پیچیده ای مد نظر من نیست! و امیدوارم که این پاسخ شما دفاعی از این گونه بحث ها نباشه… مردمی که فقط حرف میزنند و منتظرند یک نفر اوضاع به شدت آشفته زندگی و جامعه رو روبه راه کنه… این رو هم بگم نمیشه با افکار محدود و نظرات صرفا شخصی برای موضوعی اتکا کرد… ما به کار علمی احتیاج داریم نه صرفا یه محل برای بحث های پوپولیستی …
لطفا نظرتون رو راجع به ایده بگید و کمک کنید بهتر بشه و راه بیافته.
به نظرم شما خیلی کلی نوشتهاید. حتی منظورتان از کار علمی مشخص نیست.
چیزی که گفتید دقیقا در پادپرس اتفاق میافته. برای مثال در مورد آلودگی هوا عدهای به منشا آلودگی پرداختند و عدهای به راهحلها. پرسشهای زیادی مطرح شد و پاسخ به خیلی از پرسشها قانع کننده بود. فقط میماند بعد عملی، که اگر آسان بود تا الان آلودگی هوا باید ریشهکن میشد.
چنین اتفاقی در پادپرس نمیافته. به جرات میتونم بگم چنین بحثهایی در پادپرس اصلا وجود نداره. کاربرهای پادپرس اگر در زمینهای اطلاعاتی داشته باشند به اشتراک میگذارند.
متاسفانه این جمله از نظر ادبی مشکلات زیادی داره. برای مثال برای موضوعی اتکا کرد اصلا علمی نیست. واژه پوپولیست معمولا در سیاست استفاده میشه نه در اینجا. من دقیقا نفهمیدم منظور شما از این جمله چیه.
ایده شما خیلی کلی هست و تا زمانی که روشنتر بیان نشه نمیشه بسط و گسترشاش داد.
من متوجهام که شما ایدهتون ناظر به چی هست امّا یه نمونۀ دیگه نام میبرم به نام Quora. شخصاً بهصورت هفتگی از پرسشوپاسخها استفاده میکنم، از بحثهای به قول شما آبگوشتی تا تخصصی. در آنجا شخصی به نام Richard Muller - استاد فیزیک دانشگاه برکلی - وجود داره که به سوالات آبگوشتی خیلیها جواب میده. تأثیر این جوابها از فرد با تجربه و متخصصی مثل ایشون قابل گفتن نیست و من فکر میکنم نیاز جامعه امروز ایران هم همینه.
بحثهای تخصصی و آکادمیک در خیلیجاها انجام میشه امّا خیلی از سوالات پیشپا افتادهای [از نظر من و شما] وجود داره که سوالات اصلی خیلیهای دیگهست و کسی نیست که به اونها پاسخ بده. به نظر، من هر دو به جای خود.
علی آقای عزیز سلام
ممنونم از شما به خاطر مطالعه کامل نوشته و دادن نظر .
خوب منظور از کار علمی اینه که سوال های کلان که مثالش رو مطرح کردم رو نباید از روی صرفا تجربیات و تفکرات شخصی داد. باید به منابع علمی رجوع کرد. منابعی که در اینترنت به طور گسترده وجود دارند و میشه ازش استفاده کرد. خوب چرا نباید از اون مراجع استفاده نکرد! من میگم عوض اینکه همه برن و یه مرجع رو بخونند چندین نفر برن و چندین مرجع علمی رو که شامل ژورنال های علمی، سایت های مراجع تحقیقاتی، مجلات اینترنتی و …هست رو جستجو کنند و بخونند و با دادن یه لینک یه شرح مختصر از نتیجه اون کار رو راجع به موضوع مشخص بیان کنند.
میدونید بیان دیگه این کار اینه که فرض کنید میخواهیم راجع به موضوع مسئله یه مقاله بنویسیم! اون مقاله از بخش های مختلفی تشکیل میشه مثل بخش review که کارهای انجام شده رو مرور میکنه، بخش نظر و کار جدید، بخش نتیجه گیری و ارائه پیشنهاد در حالت عادی یک یا چند نفر این کار رو به صورت متمرکز انجام میدن و اون مقاله رو به نتیجه میرسونن. خوب منظور من تمرکز زدایی از این فرایند و سپردن اون به چند(ین) نفر هست. کاری که به نحوی در Wikipedia شاهد هستیم.
البته اینجا فرایند منسجم تر اتفاق میافته و نتیجه قابل اتکا تر میشه چون کاربران دانشگاهی علاقه مند مخاطب قضیه هستند و هم یک نفر به عنوان مسئول اون مسئله شناخته میشه و جمع و جور میکنه مطلب رو…این منظور از کار علمی
پوپولیسم درسته بیشتر در سیاست مطرح هست. اما منظور من بحث های عامه پسند و بحث هایی کلی هست که معمولا در جامعه و تاکسی و مترو و غیره شاهدش هستیم و با تغییر بستر اون رو به جامعه مجازی و پادپرس بالاخص انتقال دادیم و عایدی از اون برای کسی حاصل نمیشه. من میگم از این حالت فاصله بگیریم و به نوعی انسجام و جمع بندی در موضوعات برسیم.
اون جمله که فرمودید به لحاظ ادبی مشکل داره اصلش اینه:
نمیشه با تکیه به افکار و نظرات صرفاً شخصی برای حل موضوعی اقدام کرد. ما به کار علمی احتیاج داریم نه صرفا یه محل برای بحث های عوام پسند (امیدوارم بهتر شده باشه )
از همین مثال خودتون استفاده می کنم:
به نظرم تعریف و طرح مسئله ی درست نیاز به شناسایی درست نشانه های مشکل داره. و برای شناسایی درست نشانه های مشکل، تعامل و گفتگو لازمه. اولین چیزی که دور و برم کم میبینم فضای گفتگوی سازنده و بحث نقادانه س.
اگه موافقید که گفتگوی سازنده، نیاز به فضای مناسب خودش رو داره تا به ارزشی تبدیل بشه، به نظرتون پادپرس چقد از این فضا دوره؟ و چه جوری میشه چنین فضایی رو در پادپرس فراهم کرد؟
اگه موافق نیستید که نیازی به چنین فضای گفتگویی پای مشکلات و مسئله ها هست، لطفا نقد کنید تا بتونیم بیشتر با زاویه دید هم آشنا شیم.
در کنار تکرار این سوال، فکر میکنم مرور یه نکته خالی از لطف نیست:
خبری از زنبور بی عسل در پادپُرس نیست که نیست. اینجا هر کی هست خودش در کنار اهل فکر بودن، اهل عمل در سطح فردی هم هست.
مثلا میتونم بهتون بگم یه پادپرسی رو میشناسم که به دلیل علاقه به حوزه ی انرژی و محیط زیست، الان در اپارتمان خودشون سیستم ابیاری قطره راه انداختن، و یا زباله های خشک رو در سطح اپارتمان بازیافت میکنن. ضمن اینکه ایشان همچنان پیگیر یه طرح پایلوت از یک راکتور بیوگاز برای پسماندهای غذایی دانشگاه هم هستن.
مشابه ایشان کم نیستند، مثلا اگه تجربه های به اشتراک گذاشته شده رو دنبال کنید متوجه میشید که بودند کسانی که:
میتونم تا فردا صبح بشینم و بحث های جذاب و mindset های ارزشمند رو اینجا لیست کنم و از مرور مجددشان لذت ببرم.
پیشنهادم اینه که این بحث ها را با دقت بالا بخوانید. یه نکته ی خیلی مهم در همه شان هست، اینجا سیستمی برای مدیریت سرمایه ها وجود ندارد، و تنها چیزی که هست آزادی است. آزادی فردی در مشارکت در یک موضوع. موضوعی که برای من به عنوان یه انسان یا یه موجود با توانایی فکر کردن، در حال حاضر مهم است و یا به دلیل خواندن طرز فکری جالب، مهم میشود.
و در کنار این آزادی عمل، نکتهی دیگر ارزشی است که تک تک این افراد برای «به اشتراک گذاری» طرز فکرشان قائل شدند. این افراد دست به عمل زدند: فکرشان را به حداقل یک نفر دیگه، منتقل کردند.
مثلا الان دو نفر هستیم که فکر میکنیم تونل باد نمیتونه راه حلی برای کاهش آلودگی هوا باشه، و … .
جالب اینجاس که با رشد پادپرس این فکرها بیشتر و بیشتر منتقل خواهد شد، یعنی روزی میرسه که دیگه هر مهندس مکانیکی با یه گوگل کردن ساده متوجه میشه که برا کاهش الودگی هوای تهران بهتره به فکر تونل های باد نباشه.
سلام با احترام به نظر همه ی دوستان من تا حدی با حرف علی موافق و از طرفی با بقیه دوستان هم عقیده هستم.
همیشه احساس می کنم در پادپرس یه چیزی کم هست. یک چیز که دسترسی به سوال های تخصصی را آسان تر کند. مدتی است دوست دارم از استاد های بزرگم در زمینه ی ادبیات و علوم انسانی دعوت کنم به پادپرس بپیوندند. اما هر بار که پادپرس را باز می کنم با سوالاتی غیر مرتبط با هم روبرو می شوم. گاهی سوالات تا حد پاسخ گویی یک فرد عادی پایین می آید و درست زیر آن سوال پرسشی تخصصی نوشته شده.
سپس از خودم می پرسم اگر دکتر را به پادپرس برای پاسخ به پرسشی خاص دعوت کنم چگونه می شود؟ باز هم استاد را فقط به بخش کوچکی از پادپرس و سوالات مربوط با آن برده ام و این در حالی است که استاد می توانست در زمینه های بسیاری به رشد علمی پادپرس کمک کند.
به نظر من چیزی که در پادپرس می تواند باعث جذب ذهن های بزرگ شود این است که با باز شدن صفحه ی اصلی و به محض ورود افراد، با صفحه ای متفاوت از این روبرو شوند. درست مثل صفحه هایی که وقتی سایت های علمی پژوهشی را باز می کنیم می بینیم. مطالب دسته بندی موضوعی شده باشند و هر کس بنا به تخصص و سلیقه ی خودش تصمیم بگیرد که چگونه سوالاتی را بخواند یا پاسخ دهد.
ممنون از درج دیدگاهتون و همین طور نقشههای خوبی که در ذهنتون دارین
من به این موضوع و پیدا کردن راهکار موثری براش علاقهمندم. با یه داستان شروع میکنم:
یه موقع که هنوز دانشجو بودم، پدرم داشتن از خاطرات یک پزشک قدیمی مشهدی تعریف میکردن و اینکه این پزشک، که از پزشکهای مشهور اون موقع بودن، محبوب عوام هم بوده، و یکی از کارهای جالبش این بوده که موقع ویزیت اجازه میدادن که بیمارها به هر طریقی که میتونن هزینه طبابت رو بپردازن. مثلا یه بیمار پول نداشت، تخم مرغ محلی میاورد، یکی دیگه دم پخت میپخت، یکی دیگه … . این پزشک، به حرف مردم گوش میداد و درکشون میکرد.
در ادامه این خاطره، پدرم یه حرفی زدن که هنوز گاهی یادش میکنم گیج میشم:
جامعه علمی و فرهیخته ی ما خیلی از سایر جامعه فاصله گرفته، مخصوصا از لحاظ ذهنی! با این فاصله به سختی بتونه کاری کنه که برای اکثریت جامعه مفید باشه. الان یه دکتر دیگه نمیدونه تو ذهن پدربزرگ تو چی میگذره! و وقتی ندونه پدربزرگت چطور فکر میکنه، چطور میخواد درمانی بده که پدربزرگت بپذیره و به اصطلاح اعتماد پدربزرگت رو جلب کنه؟
موافقم که پادپرس باید راهی پیدا کنه تا ذهنهای بزرگ رو جذب کنه. کنارش فکر میکنم اگه جلوی تعامل رو بگیریم، ما هم به فاصله بیشتر بین ذهنهای بزرگ و دیگران کمک کردیم.
الان یه راهکار ساده که پیاده کردیم این بوده که ایوون پادپرس رو خصوصی کردیم، و مخصوص تعاملاتی هست فقط برای افراد عضو. با این توصیف، گفتگوهای کمی راحتتر دیگه در معرض دید ناظرین خارج از پادپرس قرار نمیگیره.
به نظر شما گفتگوهای بیشتری نیاز هست فیلتر بشه؟ چه تیپ گفتگوهایی؟ و با چه قیمتی؟
لاله ی عزیزم پادپرس فوق العاده هست. برای من دوست داشتنی و الهام بخش بوده اما این گروه
فوق العاده در درگاه ورودی مشکلی دارد. ما و همه ی دوستان باید همفکری کنیم این مشکل را برطرف کنیم. پادپرس آینده ی درخشانی دارد. من بسیار خوشبین هستم. اما همان طور که گفتم به محض ورود به پادپرس با سوالات ناهمگونی روبرو می شوم که باید وقت زیادی را صرف خواندن آنها کنم و هنگامی که به سوال مورد نظر و مربوط به خودم می رسم دیگر خسته شده ام و پادپرس را ترک می کنم و پاسخ به پرسش و خواندن نظر ها را به وقت دیگری موکول می کنم . ای کاش دوستان همفکری کنند تا این مشکل برطرف شود.
من استادها یی دارم که ادبیات را با مردم آشتی داده اند. انسانهای بزرگی که برای ارتقای سطح فرهنگی و ادبی جامعه هر کاری می کنند. نسل دوست پدر شما آن دکتر فرهیخته منقرض نشده و اگر در پادپرس چیزی آنها را مجذوب کند اطمینان دارم که پادپرس را درگاه ارتباط خود با مردم خواهند کرد.